کد مطلب:141755 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

وهب بن عبدالله بن عمیر حباب الکلبی
«وهب» فرزند «عبدالله بن عمیر» از قبیله «بنی كلاب» است. او همراه مادر و همسرش در لشكر امام حضور داشت. از آنجایی كه مادرش (ام وهب) او را به جهاد و حمایت از امام و اهداف آن حضرت تشویق كرده بود، رو به میدان اسب راند. او پس از مبارزه دلیرانه، تعدادی از دشمنان را به خاك و خون كشید و سپس به خیمه گاه، برای دیدار دوباره مادر و همسرش بازگشت. هنگام ملاقات به مادر گفت: «آیا شما از من راضی و خشنود شدید؟» مادر پاسخ داد: «از تو راضی نخواهم شد تا این كه در پیش روی امام حسین علیه السلام شهید شوی» [1] همسر او چون كلام مادر شوهر خود را بشنید به وهب گفت: «تو را به خدا سوگند مرا بی شوهر مكن و مپسند كه بر مصیبت تو گرفتار آیم» مادر گفت: «ای عزیزم! سخن همسرت را دور انداز و به میدان برو و در یاری امام حسین علیه السلام تا مرز شهادت بشتاب تا در روز رستاخیز به شفاعت جدش نائل شوی» [2] .

پس از این گفت و گوی كوتاه، وهب بار دیگر به سپاه دشمن روآورد و این رجز را سر داد.



«انی زعیم لك ام وهب

بالطعن فبهم تارة و الضرب



ضرب غلام مؤمن بالرب

حتی یذیق القوم مر الحرب؛




ای مادر وهب! من خود ضامنم كه با ته نیزه و شمشیرگاه ضربه بزنم؛ آن هم ضربت زدن نوجوان مؤمن در راه پروردگار تا به این گروه تلخی جنگ را بچشاند». وهب در ستیزی دوباره نوزده سواره و دوازده پیاده دشمن را از پای درآورد، تا این كه دو دستش در راه احیای دین خدا قطع شد. [3] .



[1] مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 101؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 12-13.

[2] مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 12-13.

[3] منتهي الامال، ج 1، صص 663-662.